1ـ بست بالا: مرد میدان
نقل حسنبن محمد نوفِلیِهاشمی:
(ادامه توصیف دیدار امام با علما و دانشمندان ادیان و مذاهب) دومین عالِمی که روبهروی امامرضا(ع) ایستاد و گفت وگوی علمیاش را آغاز کرد، «رأسُالجالوت»، پیشوای یهودیان بود. امام(ع)، هنگام گفت وگو با او نیز از کتابهای مقبولش سَنَد آورد و از متن آنها «پیامبری» رسولاکرم(ص) را ثابت کرد. او نیز سخنان امام(ع) را تأیید کرد و از بحث علمی، دست کشید. پس از او، نوبت به پیشوای زرتشتیان رسید. شیوه بحث امام(ع) با او نیز شبیه دیگران بود. او نیز شکستش را پذیرفت. سرانجام، امام(ع) رو به دانشمندان کرد و فرمود: «اگر کسی از شما، با اسلام مخالف است، خجالت نکشد و سؤالش را بپرسد»... (ناتمام). / از ترجمه جلد «دوازدهم» کتاب شریف بحارالانوار، ترجمه موسی خسروی، چاپ 1377، صفحه 164ـ با تلخیص و بازنویسی.
2ـ سقاخانه: سفرنامه یه عمر (162)
گوشی تلفن رو توی دستش جابهجا میکنه تا باورش بشه... چشمهاش ـ از ذوق ـ برق میزنن... خبری رو که توی «فضای مَجازی» رسیده، چندبار مرور میکنه... نمیدونه درسته یا نه اما همین که از «فلانی»، چنین خبری پخش شده، برای نابودیش کافیه... دستکم دو ساله که منتظر چنین «گاف»ی از فلانی مونده و حالا (راست یا دروغ)، سرنخی که منتظرش بوده، پیدا شده... یهدور همه رفقای مَجازیش رو مرور میکنه تا کسی از قلم نیفته... «گروههای مجازی» رو هم مرور میکنه و شروع میکنه به تکثیر خبر... همین که انگشتهاش روی صفحه تلفن همراهش حرکت میکنن، احساسش بهتر میشه... چیزی در دلش آروم میشه. /برگرفته از ترجمه جلد «اول» کتاب شریف عیون اخبارالرضا(ع)، ترجمه علیاکبر غفاری و حمیدرضا مستفید، چاپ 1380، صفحه 628 و 629ـ «اِبنِ فَضّال» از امامرضا(ع) نقل کرده که به نقل از پدرانش و آنان از علی(ع) فرموده: «پیامبراکرم(ص) فرمود: ای مردم!... بیماری امتهای گذشته، در میان شما نیز وارد شده... کینه و حسادت».
3ـ پنجره پولاد (39): سیدحسین موسوی نسل(مشهور به «ادیب بجنوردی») ـ مدفون در «مدرسه علینقی میرزا»، بخشی از بستِ بالا
میدونم که از همه شاگردان استاد، سربههواتر بودم... اما برای این سربههوایی، دلیل هم داشتم... شاید اگه کس دیگهای بود، اونجوری مات و مبهوتم نمیکرد... اما چون استاد، از مشهد به اصفهان... و بعد به تهران منتقل شده بود، پیشینهاش رو پرسیده بودم و فقط دلم میخواست ببینمش... شاید حتی به «شاگردی»ش هم فکر نمیکردم... شما هم جای من بودین و فهرست استادان «استاد» رو میپرسیدین، مثل من میشدین: صرفونحو (حاجمحقق قوچانی، فاضل بسطامی، میرزاعبدالجواد نیشابوری و دیگران)... ریاضیات (میرزاعبدالرحمن مدرس)... علم هیأت (مشکان طبسی)... فقه و اصول (حاجشیخ حسن برسی و میرزاقدوس ابهری)... حکمت (شیخابوالقاسم نیشابوری که شاگرد حاجملاهادی سبزواری بود)... خارج فقه (حاجشیخحسنعلی تهرانی، میرزامحمد آقازاده و حاجآقاحسین قمی)... تازه این اسمها، همه اسمهایی که شنیده بودم، نبودند... حق نداشتم موقع درس استاد، محوش بشم! ـ درگذشته چهارم شهریور 1379 خورشیدی. /برگرفته از صفحه 66 در جلد «اول» کتاب مشاهیر مدفون در حرم رضوی، اثر گروهی، چاپ 1387، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.
4ـ بهشت ثامنالائمه(ع): زیارت (106)
آینههای هستی... چهره در چهره... مرا تکه ـ تکه کردهاند... آینهها... نمایانی نقصهای مناند... تنها آینه کمالِ من... کاشی ورودی درگاه آستان توست... هنگامی که زانوزدنِ مرا (به «عجز») گواهی میدهد. / در زیارتنامه امامرضا(ع) گفته شده است: «در جایگاه سر مطهر امامرضا(ع) بنشین و بگو: سلام بر توای آینه الهی!... (ناتمام)». ـ دریافت، تلخیص و بازنویسیاز کتاب شریف مَفاتیحالجَنان، چاپ اول (بیتاریخ) از شرکت «اسوه»، صفحه 827.
5ـ بست پایین: مثنویهای شِفا (5)
رسیدن جوان تحصیلکرده و عاشق «کاشمر»ی به آرزویش / حدود نیمقرن پیش (6)
تا به «مشهد» رسیدم از آن راه / بود با یاد او دلم همراه
روی بال هوا، سفر کردم / با خودم فکر تازهتر کردم
بود آینده (در خیالم)، تار / ماه تابید از سر دیوار
با خودم گفتم: «این فرشته که بود؟... / کاش میشد که همسرم میبود»!
بر در بخت تیره کوبیدم / هردو را ـ باز ـ در حرم دیدم... (ناتمام). / از کتاب کرامات رضویه، نوشته حاجشیخ علیاکبر مُرَوِّج، نشر جعفری، چاپ سوم، 1363، صفحه 121.
ادامه دارد
۸ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۱
کد خبر: 469413
نظر شما